به نام قانون
آتش خواهد گرفت
چوب تابوتم؛
که از چوبهء دار نوسازم
خواهد بود، شاید؛
،و شاید آثاری مبهم
،از یادگاری امروز من
بر درخت همزاد؛
«که «من زنده بودم، روزی
آتش خواهد گرفت
چوب تابوتم؛
که از چوبهء دار نوسازم
خواهد بود، شاید؛
،و شاید آثاری مبهم
،از یادگاری امروز من
بر درخت همزاد؛
«که «من زنده بودم، روزی
۵ نظر:
سحرگاهان همراه با طلوع خورشيد با عشق تو متولد مي شوم تا شامگاه از نبودنت مي سوزم و مي سازم اگر باشي از وجودت جان مي گيرم با نفست زندگي مي کنم و با خنده ات آرزوهايم را به فراموشي مي سپارم به اندازهي ستاره هاي آسمان دوستت دارم همان ستاره هايي که شبهاي تنهايم را نظاره گر بودند
دلی اینجاست که دلتنگ است
هوای غربتت اینجا
خودت آنجا
همانجایی که غرق مه
آسمانش هم بی رنگ است..........
shayad shayad shayad ... shayadha tamami nadarand ...
شاید ها همیشه هست و خواهد بود.بدون شاید زندگی معنا نداره.چوبه دار یه کم برام ناملموس هستشر.
چوبهء دار نوساز
تقابل یک «جامعه»ء سالم رو با تک عضو «گناهکارش» نشون میده؛
...شاید
ارسال یک نظر