قانون آینه ها
پله»ها به کلی فرسوده شده اند»
مار»ها از من سیر»
در این تکرار فرصتها
!نه
...از تقدیر گله ای نیست
تاس من شش وجه اش «یک» بود؛
!لابد
پله»ها به کلی فرسوده شده اند»
مار»ها از من سیر»
در این تکرار فرصتها
!نه
...از تقدیر گله ای نیست
تاس من شش وجه اش «یک» بود؛
!لابد
۷ نظر:
اما ناس من اصلآ یک نداره
من مدت هاست كه گم كردم تاسم را
من هر روز خسته تر از گذشته در پيچ و تاب زمان تكرار مي شوم
چشمانم پر است از گله
پله ها فرو میریزند...از تقدیر گریزی نیست...
سلام...
فرصت ندارم...
بی حوصله ی تکرار ها...
یکی هم این وسط هی جفت شش می آورد...
همین!
فعلا یکی یکی برو جلو، شاید فرجی شد.
وحشتناک زیبا بود!وحشتناک!بهتره هیچی نگم
چه میدونم والا... :(
ارسال یک نظر